واقعا چه چیز درسته؟ انتظار کشیدن یا بی خیالی؟
سیسکو می گه انتظار شور و هیجان بیشتری داره! انتظار برای یه اتفاق که زندگیتو عوض کنه. انتظار یه اتفاقی که باید بیفته....انتظار کشیدن خیلی سخته، اما به نظر سیسکو آدمها ذاتا منتظرن. من هم منتظرم. من انتظار رو دوست دارم. یعنی از اول دوست نداشتم اما چندیه که باهاش خو گرفته ام. باهاش زندگی می کنم. پس باید دوستش داشته باشم تا بتونم زندگی کنم. این در عین عذاب آور بودنش لذت بخش هم هست....
نوشتن رو هم دوست دارم، لازمه ی خوب نوشتن اینه که به خیالاتت اجازه بدی با همه کس به هر جا سفر کنه. برای همین هیچوقت جلوی تخیلاتم رو نمی گیرم. اینها جزئی از زندگی من شده اند. گاهی فکر می کنم که آیا بعد از ازدواج هم مجالی برای این کار خواهم داشت؟
حتما اگر بچه داشته باشم،،، خیلی هم زیاد. چون با تولد اون دوباره متولد می شم. همراهش اولین قدم ها رو بر می دارم. با اون اولین کلمات رو یاد می گیرم. با اون دنیای اطرافم رو دوباره کشف می کنم و بنابراین می تونم با اون به دنیای قشنگ تخیلات کودکانه اش هم پرواز کنم....
کسی از آینده خبر نداره. اما به هر حال سرنوشت چیزیه که نمی شه ازش فرار کرد. شاید قراره من زن مردی بشم که هیچوقت هیچ رویایی نداشته....
بگذریم٬٬٬
زمستون بی برف سردی شده و من الان به یک دست گرم، بیشتر از یک جفت دستکش چرمی احتیاج دارم.
سلام. خیلی زیبا بود مخصوصا اون پاراگراف { اگه من بچه داشته باشم ....}. امیدوارم مردی پیدا کنی مثل خودت پر از رویا پر از زندگی.
انتظار خیلی سخته اگه امیدی نباشه.
وقتی در انتظار معجزه نشسته ای موسیقی بتهوون به آدامس بادکنی تبدیل می شود.
خوندمت سیسکو... تموم نوشته ها رو.. و چقدر خوشحالم از آشناییت. خیلی می فهممت!...